پسر گفت:" هرجا می روم به یاد او هستم. وقتی می بینمش نفسم می گیرد و ضربان قلبم تند می شود. در مجموع احساس خوبی نسبت به او دارم و بر این باورم که می توانم بقیه عمرم را در کنار او زندگی کنم!"
او حتماً شایستگی آن را داشته و مطمئناً برای رسیدن به این جایگاه و موقعیت، تلاش زیادی کرده است.ممکن است این فکر که دیگران در شرایط بهتری از شما قرار دارند، خوشبختتر و خوششانسترند، از نعمتهای بیشتری برخوردارند و در زندگیشان هیچ مشکلی ندارند، مدتها ذهن شما را به خود مشغول کرده باشد. این نوع طرز فکر، سبب میشود که مدام بخواهید خودتان را با دیگران مقایسه کنید اما واقعیت، چیز دیگریست. اشکال کار در شیوهی تفکر شماست. فیلتر ذهنی، روشیست که شما با استفاده از آن، سعی میکنید برخی از اطلاعات را نادیده بگیرید و برخی دیگر را پررنگ کنید. این کار به تحریف اطلاعات منجر میشود و سبب میگردد که نتوانید واقعیتها را آنگونه که هست، ببینید. برای مقابله با تحریف شناختی، بهکارگیری تکنیکهای زیر میتواند مفید باشد:
در قرون وسطا کشیشان بهشت را به مردم میفروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آنخود میکردند.
فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج میبرد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد…
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت:
«نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند».
تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند
تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد،
اما هیچ یک دانست.