دانلود داستان و رمان

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود داستان فارسی» ثبت شده است

داستان‌ خواندنی آینه

"مردی که درکوچه می رفت هنوز به صرافت نیافتاده بود به یاد بیاورد که سیزده سال می گذرد که او به چهره ی خودش در آینه نگاه نکرده است . هم چنین دلیلی نمی دید به یاد بیاورد که زمانی درهمین حدود میگذرد که او خندیدن خود را حس نکرده است . قطعا به یاد گم شدن شناسنامه اش هم نمی افتاد اگر رادیو اعلام نکرده بود که افراد می باید شناسنامه خود را نو، تجدید کنند .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن م.ت

داستان آموزنده درخت مشکلات

نجار با دو دستش ، شاخه های درخت را گرفت .چهره اش بی درنگ تغییر کرد.خندان وارد خانه شد، همسر و فرزندانش به استقبالش آمدند ، برای فرزندانش قصه گفت ، و بعد با دوستش به ایوان رفتند تا نوشیدنی بنوشند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن م.ت

داستان وصیت نامه مرد خسیس

داستان وصیت نامه مرد خسیس

داستان وصیت نامه مرد خسیس

روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مال اندوزی کرده بود و پول و داریی زیادی جمع کرده بود، قبل از مرگ به زنش گفت: من می خواهم تمامی اموالم را به آن دنیا ببرم .او از زنش قول گرفت که تمامی پول هایش را به همراهش در تابوت دفن کند.زن نیز قول داد که چنین کند.چند روز بعد مرد خسیس دار فانی را وداع کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن م.ت

داستان آموزنده، اندرزی برای زندگی نیک

جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: «چه می‌بینی؟»


گفت: «آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد.»


بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: «در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟»
گفت: «خودم را می‌بینم!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن م.ت

داستان قاضی زیرک و عصای طلا

داستان قاضی زیرک و عصای طلا

 دو پیرمرد که یکی از آنها قدبلند و قوی هیکل و دیگری قدخمیده و ناتوان بود و بر عصای خود تکیه داده بود، نزد قاضی به شکایت از یکدیگر آمدند.

اولی گفت:

به مقدار ۱۰ قطعه طلا به این شخص قرض دادم تا در وقت امکان به من برگرداند و اکنون توانایی ادا کردن بدهکاریش را دارد ولی تاخیر می اندازد و اینک می گوید گمان می کنم طلب تو را داده ام. حضرت قاضی! از شما تقاضا دارم وی را سوگند بده که آیا بدهکاری خودش را داده است، یا خیر. چنانچه قسم یاد کرد که من دیگر حرفی ندارم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محسن م.ت

دانلود رمان جشن عروسی با فرمت apk

نام : رمان جشن عروسی
نویسنده: مائده میرسنبل
تعداد صفحات: 335
خلاصه ای از داستان رمان جشن عروسی :
جشن عروسی… مهم ترین اتفاق در زندگی هر کس… همه ی زوج ها دوست دارند که اون روز براشون منحصر به فرد باشه. یک شغل وجود داره… طراح جشن عروسی! یک مدیر حرفه ای که مثل یه فرشته برای این زوج هاست. توی این صنعت رقابت زیاده و هر طراحی دوست داره بهترین باشه! آویسا یه مدیر جشن عروسیه و توی کارش موفقه. رقبای زیادی داره و همه دوست دارن اونو کنار بزنند، اما اون به این سادگی ها تسلیم نمیشه و با کمک دوستش به جنگ با این رقبا میره. همه چیز خوب پیش میره تا اینکه . . .
 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
محسن م.ت

داستان کوتاه همسایه حسود


داستان کوتاه همسایه حسود

روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید که حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت.
در همسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت که همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اش و ریختن آشغال آزارش می داد.

یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست و همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است. سطل را تمیز کرد، برق انداخت و آن را از میوه های تازه و رسیده حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن م.ت

داستان شرط بندی پیرزن باهوش


داستان شرط بندی پیرزن باهوش


قرار ملاقاتی با مدیر عامل بانک برای آن خانم ترتیب داده شد . پیرزن در روز تعیین شده به ساختمان مرکزی بانک رفت و به دفتر مدیر عامل راهنمائی شد . مدیر عامل به گرمی به او خوشامد گفت و دیری نگذشت که آن دو سرگرم گپ زدن پیرامون موضوعات متنوعی شدند . تا آنکه صحبت به حساب بانکی پیرزن رسید و مدیر عامل با کنجکاوی پرسید راستی این پول زیاد داستانش چیست یا به تازگی به شما ارث رسیده است . زن در پاسخ گفت خیر ، این پول را با پرداختن به سرگرمی مورد علاقه ام که همانا شرط بندی است ، پس انداز کرده ام . پیرزن ادامه داد و از آنجائی که این کار برای من به عادت بدل شده است ، مایلم از این فرصت استفاده کنم و شرط ببندم که شما شکم دارید !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
محسن م.ت