دانلود داستان و رمان

۵۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانلود داستان و رمان برای اندروید» ثبت شده است

داستان وصیت نامه مرد خسیس

داستان وصیت نامه مرد خسیس

داستان وصیت نامه مرد خسیس

روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مال اندوزی کرده بود و پول و داریی زیادی جمع کرده بود، قبل از مرگ به زنش گفت: من می خواهم تمامی اموالم را به آن دنیا ببرم .او از زنش قول گرفت که تمامی پول هایش را به همراهش در تابوت دفن کند.زن نیز قول داد که چنین کند.چند روز بعد مرد خسیس دار فانی را وداع کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن م.ت

داستان آموزنده، اندرزی برای زندگی نیک

جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: «چه می‌بینی؟»


گفت: «آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد.»


بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: «در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟»
گفت: «خودم را می‌بینم!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن م.ت

داستان کوتاه طنز: هنر نزد ایرانیان است و بس

 

 

داستان کوتاه طنز: هنر نزد ایرانیان است و بس

ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﯿﺎﺩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﭘﯿﺶ ﭘﺴﺮﺵ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺑﺸﻪ !
ﺍﻣﺎ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺸﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ پنج ﺳﻮﺍﻝ ﺟﻮﺍﺏ ﺑﺪﯼ ﻭ
ﺍﮔﺮ ﺑﺘﻮﻧﯽ ﺑﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎﺵ ﭘﺎﺳﺦ ﺻﺤﯿﺢ ﺑﺪﯼ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﻣﻮﻥ ﺑﺸﯽ!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن م.ت

داستان زیبای نجار پیر

داستان زیبای نجار پیر

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده میکرد . یک روز او با صاحب کارخود موضوع را درمیان گذاشت .

پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت وبرای یدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند .

 

صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد .

 

سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد .*

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محسن م.ت

 داستان کوتاه پشتکار


داستانهای جذاب,داستان بی تفاوتداستانهای کوتاه

 

 یک دانش آموز دبستانی که در درس خواندن نسبت به همکلاسی هایش بیشترین تلاش را می کرد، همیشه از این متعجب بود که علی رغم تلاش هایش در امتحانات بهترین نمره را کسب نمی کند.

او روزی از مادرش پرسید: مامان، به نظر تو من کودنم؟ من که همیشه با دقت به درس معلم گوش می کنم، چرا همیشه از دوستانم عقب هستم؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محسن م.ت

داستان کوتاه و آموزنده کلاس فلسفه

    
                                         

پروفسور فلسفه با بسته سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان خود روی میز گذاشت

وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محسن م.ت

دانلود رمان جشن عروسی با فرمت apk

نام : رمان جشن عروسی
نویسنده: مائده میرسنبل
تعداد صفحات: 335
خلاصه ای از داستان رمان جشن عروسی :
جشن عروسی… مهم ترین اتفاق در زندگی هر کس… همه ی زوج ها دوست دارند که اون روز براشون منحصر به فرد باشه. یک شغل وجود داره… طراح جشن عروسی! یک مدیر حرفه ای که مثل یه فرشته برای این زوج هاست. توی این صنعت رقابت زیاده و هر طراحی دوست داره بهترین باشه! آویسا یه مدیر جشن عروسیه و توی کارش موفقه. رقبای زیادی داره و همه دوست دارن اونو کنار بزنند، اما اون به این سادگی ها تسلیم نمیشه و با کمک دوستش به جنگ با این رقبا میره. همه چیز خوب پیش میره تا اینکه . . .
 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱
محسن م.ت

داستان گدایی ملانصرالدین


داستان گدایی ملانصرالدین

 ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی می کرد و مردم با نیرنگی، حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره، اما ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می آمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن م.ت

داستان کوتاه وجود خدا

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردند. وقتی به موضوع خدا رسید آرایشگر گفت: «من باور نمی کنم که خدا وجود دارد.»

مشتری پرسید: «چرا باور نمی کنی؟»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن م.ت

دانلود رمان بعض ترانه ام شو

نام رمان: رمان بغض ترانه ام مشو
نویسنده: shazde koochoolo 
تعداد صفحات: 627
خلاصه ای از داستان رمان:
شبها که بغض میکنی دنیا سکوت میکنه
زمان به صفر میرسه زمین سقوط میکنه
شب ها که بغض میکنی به مرز مرگ میرسم
به گریه کوچ میکنم ببین چقدر بی کسم
دریایی از آرامشی من طرحی از خروش رود
زیباترین شعر جهان چشمان غمگین تو بود . .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محسن م.ت